English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4805 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
boolean operation U یکی از دو مقدار ممکن درست یا نادرست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
logic U یکی از دو سطح ممکن مدار دیجیتال . سطح ها به صورت 1 و 0 هستند یا درست و نادرست
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . U این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
alternative U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
alternatives U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
except U تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
denials U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
NAND function U تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
denial U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
dispersion U تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
true false questions U پرسشهای درست- نادرست
difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
differences U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
exjunction U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
EXOR U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
capacity U انجام دادن هر مقدار کار که ممکن است
capacities U انجام دادن هر مقدار کار که ممکن است
exclusive U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
i speak under correction U انچه می گویم ممکن است درست نباشد
neither nor function U تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگر ورودی درست باشد
NOR function = U تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که ورودی درست باشند
denial U تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگره یک ورودی درست باشد
denials U تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگره یک ورودی درست باشد
fallacy of composition U استدلال نادرست به اینکه هرگاه بعض مطلبی درست باشد کل ان صحیح است
boolean operation U کلمه دودویی که در آن هر بیت نشان دهنده درست یا نادرست است با استفاده از اعداد 0 و 1
NOT function U تابع معکوس منط قی که وقتی ورودی نادرست باشد خروجی درست خواهد بود
symmetric difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
boolean algebra U قوانین مربوط به معرفی ساده کردن و تغییر توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست
equality U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
algebra U ساده کردن و تغییر دادن توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست ایجاد شده اند
assignments U بررسی اینکه آیا یک مقدار با توجه به نوعش درست است یا خیر
assignment U بررسی اینکه آیا یک مقدار با توجه به نوعش درست است یا خیر
perpetuting testtimony U تاسیسی که به وسیله ان شهادتی که ممکن است بعدا" به ان استناد لازم شود و در عین حال ممکن است بعدا" ممکن الحصول نباشد حفظ میشود
voltage U وسیلهای که ولتاژ خروجی درست میکند در صورتی مقدار ورودی ها تغییر کند
voltages U وسیلهای که ولتاژ خروجی درست میکند در صورتی مقدار ورودی ها تغییر کند
equivalence U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است
inequivalence U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی ها یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است
NEQ U تابع منط قی که خروجی آن درست است اگر ورودی ها مثل هم نباشند و گرنه خروجی نادرست است
anti- U ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
set U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
setting up U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
sets U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
incremental computer U دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
tabling U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tables U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabled U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
table U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
intersection U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
joins U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joined U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
join U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
intersections U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
and U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
meet U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
OR function U تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
coincidence function U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
meets U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
alternation U تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
union U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
conjunction U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
conjunctions U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
either or operation U تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
unions U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
false U 1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
assertion U 1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
disjunction U تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
tempers U درست ساختن درست خمیر کردن
tempered U درست ساختن درست خمیر کردن
temper U درست ساختن درست خمیر کردن
default U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
paasche price index U یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
judiciousness U قضاوت درست تشخیص درست
be the spitting image of someone <idiom> U درست مثل کسی بودن [درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
dosage U مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosages U مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
armistise U متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
bandwidth U در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
retention money U مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
inconsequent U نادرست
inaccurate U نادرست
infirmly U نادرست
dishonest U نادرست
unsafe U نادرست
fouls U نادرست
wrongful U نادرست
out of trim U نادرست
erroneous U نادرست
inconsecutive U نادرست
foulest U نادرست
false U نادرست
foul U نادرست
fouled U نادرست
crooked U نادرست
spurious U نادرست
fouler U نادرست
false code U کد نادرست
sinister U کج نادرست
phoneys U نادرست
phoney U نادرست
out of a U نادرست
out of order U نادرست
impure U نادرست
in error <adj.> U نادرست
inexact U نادرست
imprecise U نادرست
unfairly U نادرست
false <adj.> U نادرست
phony U نادرست
unfair U نادرست
amiss U نادرست
trumped up U نادرست
phonies U نادرست
trumped-up U نادرست
paralogism U قیاس نادرست
foul bill of lading U بارنامه نادرست
by indirection U با وسائل نادرست
errors U عقیده نادرست
distractor U گزینه نادرست
false code U رمز نادرست
fallacy of composition U تعمیم نادرست
mispronounciation U تلفظ نادرست
misinformation U خبر نادرست
wrongfully U بطور نادرست
vicious U بدطینت نادرست
missatement U گفته نادرست
mistranslation U ترجمه نادرست
improper U نامناسب نادرست
wrong answers U پاسخهای نادرست
wrong information U اطلاعات نادرست
jackleg U ناشی نادرست
inexactly U بطور نادرست
unsound U ناخوش نادرست
inaccurately U بطور نادرست
untrue U نادرست خائن
heterography U املای نادرست
error U عقیده نادرست
miscue U ضربه نادرست
chucks U پرتاب نادرست
misconstruction U تفسیر نادرست
misconstruction U تعبیر نادرست
false U ساختگی نادرست
inaccurate U نادرست یا غلط
false information U اطلاعات نادرست
misconstructions U تعبیر نادرست
foul play U کار نادرست
false information U خبر نادرست
mispronunciations U تلفظ نادرست
mispronunciation U تلفظ نادرست
misconstructions U تفسیر نادرست
chucked U پرتاب نادرست
chuck U پرتاب نادرست
unfair trade practice U اعمال تجاری نادرست
malfunction U نادرست عمل کردن
off base <idiom> U غیر دقیق ،نادرست
mininformation U اطلاع یا خبر نادرست
incorrect U نادرست یا به همراه خطا
wild cat U بی اعتبار بی پشتوانه نادرست
suggestio falsi U افهار و اعلام نادرست
misallocation of resources U تخصیص نادرست منابع
lied U سخن نادرست گفتن
lies U سخن نادرست گفتن
paralpgize U قیاس نادرست ساختن
malfunctions U نادرست عمل کردن
foozle U بدساختن ضربت نادرست
lie U سخن نادرست گفتن
sigmatism U تلفظ نادرست حرف " س "
prismatic spectacles U عینک نادرست نما
malfunctioned U نادرست عمل کردن
makable <adj.> U ممکن
possible [doable, feasible] <adj.> U ممکن
manageable <adj.> U ممکن
achievable <adj.> U ممکن
contrivable <adj.> U ممکن
feasible U ممکن
practicable <adj.> U ممکن
possible U ممکن
executable <adj.> U ممکن
workable <adj.> U ممکن
makeable <adj.> U ممکن
makable [spv. makeable] <adj.> U ممکن
thinkable U ممکن
feasible <adj.> U ممکن
doable <adj.> U ممکن
conceivable U ممکن
posses U ممکن
posse U ممکن
false start U اغاز نادرست خطا در شروع
mal U خطا نادرست و متقلبانه را می رساند
paralogist U کسیکه قیاس نادرست میسازد
an i calculation U حساب نادرست یا غیر دقیق
ungrammatical U مخالف ایین دستور نادرست
wide of the mark <idiom> U از هدف به دور بردن ،نادرست
false starts U اغاز نادرست خطا در شروع
impossible U غیر ممکن
as far as possible U هر چه ممکن است
possible capacity U گنجایش ممکن
interactive U را ممکن میکند
Recent search history Forum search
1A hero can affect on the people.
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
1set the record straight
1chand sabaei is correct or chand sabahi
1مقدار دهدهی بزرکترین عدد اعشاری چیست
1I may find a prince
1may fader good
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1An evaluation is an assessment, as systematic and impartial as possible, of a project, program or policy. It focuses on expected and achieved accomplishments
1due amount
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com